
وقتی که شما وارد یک مهمانی یا گردهمایی میشوید، کسی را پیدا کنید تا با او همصحبت شوید. بنابراین سعی کنید در میان جمع چشمتان به دنبال فردی «پذیرا» باشد. فردی «پذیرا» به شمار میآید که گهگاه به شما نگاه میکند، به طور جدی در هیچ گفتوگو دیگری دخیل نیست و ظاهرا مشغول کار دیگری نیست، مثلا روزنامه نمیخواند یا با گوشی همراه خود چت نمیکند. فردی واجد شرایط است که تنهاست، چیزی میخورد، یا سر میزی تنها نشسته است یا در سالن بدون هیچ همراهی اینور و آنور می رود. این جور آدمها معمولا از آن دستهاند که منتظر میشوند کسی به سراغشان بیاید و با آنها صحبت کند. طبق تجربه؛ آنها معمولا آدمهایی باهوش، جالب، پذیرا و غالبا خجالتی هستند. اگر به سراغشان بروید و سر صحبت را با آنها باز کنید، به شما مثل یک ناجی نگاه میکنند.
این نکته را آویزهی گوشتان کنید؛ که هر وقت وارد یک جمع میشوید، با چشمانتان مانند یک دوربین شکاری اطراف را زیر نظر بگیرید. غالبا کسی پیدا میشود که تنها در گوشهای ایستاده یا سر یک میز نشسته باشد. معطل نکنید؛ چشم به چشمانش بیندازید و اولین لبخند را شما به او تحویل دهید. جواب لبخند خود را دریافت خواهید کرد و به طرف مقابل آرامش خواهید بخشید. دیگران به پاداش این رفتار، نقش یک شنوندهی خوب را بازی میکنند.
هرگز از جملات که بیانگر اظهار نظرتان است به تنهایی استفاده نکنید
استفاده از اظهار نظر به تنهایی مثل آن است که توپی را با چشمان بسته پرتاب کنیم، بدون این که بدانیم کجا به زمین میخورد. یا اصلا به سمت ما باز میگردد یا خیر. به طور مثال: یک جملهی هیجانی مثل عجب روز محشری است، میتواند نوعی دعوت غیر مستقیم به گفتوگو باشد. اما همیشه کارساز نیست. بنابراین بهتر است که این دعوت را به طور مستقیم انجام دهید تا مطمئن شوید که گفتوگویی در پیش است. مثالهای زیر را در نظر بگیرید:
- من واقعا تحت تاثیر آن فیلم قرار گرفتم. شما هم خوشتان آمد؟ کدام بخش را بیشتر دوست داشتید؟
- سمینار بسیار خوبی بود. برای شما هم همهی اطلاعات مفید گفته شده آن، مفید بود؟
- به نظر میرسد درست بعد از انتخابات، رقابت برای انتخابات بعدی آغاز میشود. اینطور نیست؟
- من هفتهی پیش غایب بودم. چه مطالبی را از دست دادهام؟
- از برنامهی جدیدی که رئیس برای ورود و خروج کارمندان ایجاد کرده خوشم نیامد. شما چطور؟
موفقیت ازآن شماست، فقط کافیست قدم اول را بردارید و امتحان کنید. خواهید دید که چهقدر کار سادهای است و وقتی شروع میکنید به گپ زدن، چهقدر از سوی دیگران بازخورد مثبت میگیرید. چهار گامی که در زیر گفته شده را به خاطر بسپارید و در مسیری که به سوی یک گفتوگوی بینظیر است گام بردارید.
چهار گام اساسی برای شروع گفتوگو:
- همیشه تماس چشمی خود را حفظ کنید.
- لبخند بزنید.
- فردی پذیرا را از میان جمع انتخاب کنید.
- خود را با اسم معرفی کنید و در طول گفتوگو اسم آنها را به زبان بیاورید.
امتحانش کنید؛ خواهید دید ارزشش را دارد. سختترین قسمت این است که این خطر را قبول کنید که اولین کسی باشید که سلام میکند. بعد از شروع گفتوگو با طرف مقابل، میفهمید آیا حرف زدن با این آدم ارزش وقت گذاشتن دارد یانه؟ و آیا اصلا دل و دماغ حرف زدن با او را دارید یانه؟ در واقع وقتی به یک فرد پذیرا نزدیک میشوید که با او سر حرف را باز کنید، موضوعی که در نظر گرفتهاید هر چه که باشد، او قبلا تصمیم خودش را گرفته که میخواهد با شما صحبت کند، پس نگران نباشید و ۴ مرحلهی بالا را رعایت کرده و با او وارد بحث و گفتوگو شوید. تلاش خود را بکنید و مطمئن باشید که پاداش خوبی در انتظارتان است.
معمولا مردم دچار این اشتباه بزرگ میشوند که فکر میکنند با دیگری وجه مشترکی ندارند. ما به راحتی به هرگونه تفاوتی میدان میدهیم تا در ما این ذهنیت را ایجاد کند که نباید وارد گفتوگو شویم. ما به صرف تفاوت جنسیت، قومیت، طبقهی اجتماعی، شغل، نسل، سبک زندگی و شمار زیادی از چنین تفاوتهایی، بین خود و موفق بودن دیوار ساختگی میکشیم. تجربه نشان داده است که ما انسانها بیشتر از آن که متفاوت باشیم، به یکدیگر شباهت داریم. فقط آنچه در گفتوگو حائز اهمیت است علاقه نشان دادن و گوش کردن است.