
گاهی اوقات، نیاز به استخدام رهبری برای سطوح ارشد دارید، کسی که باید بخش مهمی از یک شرکت یا کل شرکت را اداره کند. در چنین حالتی، چهار خصوصیت رهبران بسیار توسعهیافتهتر وجود دارد که واقعا مهم هستند.
خصوصیت اول اصالت رفتار است؛
اگر کسی خود را نشناسد و با آن راحت نباشد نمیتواند از عهده تصمیمگیریهای سخت و موضعگیریهای ناخوشایند برآید و روی عقیدهی خود پافشاری کند. برخورداری از این قابلیت در مواقعی که باید سریع عمل کرد، مطلقا حیاتی است. اصالت رفتار، رهبران را دوستداشتنی میکند. «واقعی» بودنشان در ارتباطات آنها و ایجاد رابطهی عاطفی با افراد تأثیر دارد. کلامشان دیگران را به حرکت درمیآورد و پیامشان در افراد اثر میکند. وقتی که در جنرال الکتریک کار میکردم، هر از چند گاهی با مدیری بسیار موفق رو به رو میشدیم که نمیتوانستیم او را به سطح بالاتری ارتقاء دهیم. اوایل با استدلال، ما کشمکش میکردیم. این مدیران ارزشهای درست را از خود به نمایش میگذاشتند و در کسب نتیجه موفق بودند، اما معمولا افرادشان با آنها ارتباط عمیقی برقرار نمیکردند.
مشکل از کجا بود؟ ما در نهایت متوجه شدیم که این مدیران همیشه دچار نوعی رفتار دروغین هستند. تظاهر میکردند که مسلطتر، خوشبینتر و زیرکتر از چیزی هستند که بودند. آنها در پوست خود میلولیدند و نقش کسی را بازی میکردند که خودشان آفریده بودند. رهبران اجازه ندارند به اندازهی سرسوزن رفتار دروغین داشته باشند. آنها باید خودشان را بشناسند تا بتوانند با همه روراست باشند و به پیروان خود انرژی بدهند و با اقتداری که زاییدهی اصالت رفتارشان است رهبری کنند.
دومین خصوصیت، توانایی پیشبینی اتفاقات قریب الوقوع است؛
هر رهبر باید بصیرتی داشته باشد و بتواند آینده را پیش بینی کند، اما خصوصیت رهبران خوب باید توانایی خاصی در پیشبینی حوادث بسیار غیرمنتظره داشته باشند. بهترین رهبران در محیطهای شدیدا رقابتی عرصهی تجارت، حس ششمی برای فهم تغییرات بازار، تحرکات رقبای موجود و ورود رقبای جدید دارند. پائولو فرسکو جانشین سابق مدیرعامل جنرال الکتریک، استعداد خوبی در شطرنج دارد. او از این مهارت در تمام قراردادهای تجاری بینالمللی که در مدت سی سال بست، استفاده کرد.
او میتوانست با استفاده از شهود و زیرکیاش خودش را جای طرف مقابل قرار دهد و هر حرکت او را در مذاکره پیشبینی کند. پائولو در میان ناباوری ما، همیشه پیشاپیش میدانست چه اتفاقی خواهد افتاد. هیچوقت کسی نتوانست به گرد پای او برسد، زیرا او قبل از این که طرف مقابل بداند چه باید فکر کند، میدانست او به چه چیزی فکر خواهد کرد. توانایی پیشبینی اتفاقات قریبالوقوع، توانایی تصور کردن چیزهایی است که نمیتوان تصور کرد.
خصوصیت سوم، تمایل قوی به در اختیار داشتن افرادی بهتر و باهوشتر از خود و مشورت با آنان است؛
هربار که در جنرال الکتریک با بحرانی مواجه میشدیم، من به سرعت گروهی از باهوشترین و پردل و جرأتترین افراد را در هر سطحی که مشغول کار بودند، از داخل و گاهی اوقات خارج شرکت جمع و به اطلاعات و توصیهی آنها شدیدا تکیه میکردم که هر یک از افراد حاضر، از زاویهای متفاوت به مسأله نگاه کند و سپس کاری میکردم که برای پیداکردن راه عبور از بحران، تمام اطلاعات موجود را به کار بگیریم. این جلسات همیشه پر مجادله و نظراتی که از آنها حاصل میشد تأثیرگذار و متنوع بود. بهترین تصمیمات من حاصل چیزهایی است که در این بحثها یاد گرفتم. مخالفتها باعث میشد سوالات پرمعنایی مطرح شود و ما مجبور میشدیم فرضیاتمان را بازنگری کنیم، پس از چنین تجربهای، همه مطلعتر و برای روبهرو شدن با بحران بعدی آماده تر بودند.
یک رهبر خوب شهامت ایجاد تیمی را دارد که گاهی اوقات باعث میشوند او احمقترین شخص گروه به نظر برسد. میدانم که چنین چیزی برخلاف شهود عمومی است. شما انتظار دارید که رهبر، باهوشترین فرد گروه باشد، اما اگر او طوری عمل کند که اینطور به نظر برسد، نصف نظراتی را که باید برای گرفتن بهترین تصمیم بشنود، نخواهد شنید.
خصوصیت چهارم برخاستن پس از شکست است؛
هر رهبری اشتباه میکند، هر رهبری میلغزد و زمین میخورد. سوالی که دربارهی رهبران سطوح ارشد پس از شکست خوردن باید پرسید این است که آیا از اشتباهاتش درس میگیرد، سازماندهی مجدد میکند و دوباره با سرعت، ایمان و اعتماد به نفس مجدد حرکت میکند؟
نام این خصوصیت برخاست پس از شکست است. بسیار مهم است که رهبر قبل از پذیرفتن شغلش این ویژگی را داشته باشد زیرا در غیر اینصورت یادگرفتن آن در مواقع بروز بحران بسیار دیر است. به همین دلیل وقتی که من افراد جدیدی را در پستهای رهبری قرار میدادم، متقاضیانی را انتخاب میکردم که یکی دو تجربهی سخت داشتند و بهخصوص از افرادی خوشم میآمد که شکست سختی خورده بودند اما اثبات کردند که میتوانند بار دوم سختتر تلاش کنند. عرصهی جهانی تجارت در دنیای امروز هر رهبری را بیش از یکبار از اسبش به زمین میاندازد، او باید بداند چهطور دوباره به روی زین برگردد.