
قواعد کار عمیق از دیدگاه کال نیوپرت!
قاعدهی ۱: عمیق کار کنید.
وقتی دیوید دیوین را در یکی از کافی شاپهای واشنگتن ملاقات کردم او بلافاصله موضوع دستگاه تعالی گر را مطرح کرد. دیوین یک استاد معماری است و در نتیجه به کشف نقاط پیوند مباحث انتزاعی و مادی علاقه دارد. دستگاه تعالی گر، نمونه ی بارزی از این نقاط پیوند مشترک است. در طول صحبت هایمان فهمیدم این دستگاهی که نام یکی از مفاهیم یونان باستان را بر آن گذاشته یک ساختمان است. دیوید توضیح داد: ((هدف این دستگاه ایجاد محیطی است که کاربران بتوانند در آن به حالت عمیق رشد انسانی برسند و کاری کنند که برآمده از والاترین درجه مهارتشان باشد)).
دستگاه تعالی گر ، نمونهی بارزی از این نقاط پیوند مشترک است. همانطور که دیوین این دستگاه را برایم توضیح میداد، خودکاری برداشت تا چهارچوب طرح پیشنهادی اش را رسم کند. ساختمانی یک طبقه به شکل مستطیل که پنج اتاق دارد. هر پنج اتاق در یک راستا پشت سر هم قرار دارند. راهروی مشترکی وجود ندارد و برای رسیدن به هر اتاق باید از اتاق مجاور عبور کرد.
بر طبق گفته ی دیوین: (( نبود حالت دایره ای امری بسیار مهم و ضروری است چون نمیگذارد به هنگام عبور کردن و عمیقتر رفتن به داخل دستگاه، از اتاقی عبور نکنید و آن را نادیده بگیرید.)) اولین اتاقی که وقتی در را باز میکنید واردش میشوید، گالری نام دارد و در این اتاق نمونه ای از کارهای عمیق تولید شده در این ساختمان قرار دارد. هدف این است که نیروی محرکه و روحیهی کاربران دستگاه را از طریق ایجاد (( استرس سالم و فشار محیط)) به وجود بیاوریم. و بعد از گذشتن گالری وارد سالن میشویم. دیوین برای اینجا دسترسی به اینترنت، قهوه ی باکیفیت و مبل راحتی را تدبیر کرده است. این سالن برای به وجود آوردن حالتی((بین کنجکاوی شدید و استدلال)) طراحی شده است. و بعد وارد کتابخانه و سپس دفتر کار میشویم. که دفتر شامل یک اتاق جلسات با تخته و ماژیک و میز و صندلی است.
دیوین توضیح میدهد: ((دفتر کار برای فعالیت های با شدت کم در نظر گرفته شده است)). خوب حالا به اتاق آخر در این دستگاه میرسیم که به قول دیوین مجموعهای از محفظههای کار عمیق است. مساحت هر محفظه دو تا سه متر است که دیوارهای ضخیم عایق صدا دور تا دور آنها را احاطه کرده است. دیوین میگوید: ((مقصود از ایجاد محفظه های کار عمیق این است که به وجود آمدن نهایت تمرکز و جریان کار بدون وقفه را میسر کند)).
او برای کاربر نود دقیقه درون این محفظه ها بودن، نود دقیقه جدا بودن را متصور است که دو یا سه بار تکرار شود با این هدف که مغز به بالاترین سطح تمرکز در طول روز برسد. در حال حاضر، دستگاه تعالی فقط در حد چند طرح و نقشهی معمار وجود دارد اما در همین حد هم تاثیر این مکان در تقویت کار عمیق، دیوین را سر ذوق می آورد و میگوید: (( این طرح در ذهن من جالبترین معماری است که در عمرم ایجادش کردم.))
در جهان آرمانی که ارزش واقعی کار عمیق مورد پذیرش و احترام است همه ی ما به چیزی مثل دستگاه تعالی گر دسترسی داریم. شاید نه دقیقا طراحی دیوید ویوین بلکه به طور کلیتر محیط کاری طوری فراهم شده است که بهره برداری بیشترین ارزش ممکن از ذهن را برایمان میسر میکند. درست است که به دستگاه تعالیگر دسترسی ندارید اما با این روشها و قواعد میتوانید همان تاثیرات را در زندگی حرفهای بدون تمرکز عمیقِ خود منعکس کنید.
خودتان فلسفه ی عمیق بودنتان را انتخاب کنید.
دانشمند معروف علوم کامپیوتری دونالد ناث هم برای کار عمیق اهمیت قائل است. او در وب سایتش می نویسد: ((کاری که انجام می دهم نیازمند ساعت های زیاد مطالعه و تمرکز بدون خدشه است.)) دانشجوی دکتری نیز به نام برین چاپل که پدر خانواده است و دارای شغل تمام وقت میباشد کار عمیق را ارزشمند میداند زیرا فقط از این طریق بود که میتوانست کار رساله اش را در زمان محدودی که داشت پیش ببرد. او به من گفت که اولین مواجهه ی او با کار عمیق در ((یک لحظه ی احساسی)) بود.
شما باید فلسفه ی خودتان را در اضافه کردن کار عمیق به زندگی تان داشته باشید. اما باید مراقب باشید تا فلسفه ای را انتخاب کنید که مطابق با شرایط خودتان باشد که اگر چنین نباشد، عادات کار عمیقی که سعی در ایجاد کردن آن در خود دارید، قبل از تثبیت شدن از مسیر خود خارج خواهد شد.
فلسفه ی رهبانیت در ایجاد کار عمیق
دونالد ناث از روشی برای کار عمیق استفاده میکند که من به آن فلسفه ی رهبانیت میگویم. این فلسفه طوری است که با حذف کردن یا به حداقل رساندن امور سطحی، قواعد کار عمیق را به بالاترین حد خود می رساند. کسانی که این فلسفه را به کار می بندند معمولا یک هدف مشخص و پرارزش دارند که در حال دنبال کردن آن میباشند و حجم عظیم موفقیت شان دقیقا به خاطر انجام دادنِ درست همین کار است. همین شفافیت است که به حذف خیل عظیمی از دغدغه های سطحی و گوناگون کمک میکند.
برای مثال ناث هدفش را اینگونه بیان میکند: ((سعی ام بر این است تا بخش هایی از علوم رایانه را به طور کامل فرا بگیرم. سپس سعی میکنم این علوم را طوری هضم کنم و آن را در اختیار افرادی قرار دهم که زمان لازم برای چنین مطالعه ای را ندارند.)) وارد کردن ناث به جذب و بالا بردن تعداد مخاطب در توییتر با فرصت هایی که ممکن است با استفاده راحت تر از ایمیل برای او پیش بیاید محکوم به شکست است؛ زیرا این سری رفتارها به او در رسیدن به هدفش که مطالعه ی تمام و کمال جنبه هایی از علم و رایانه و نوشتن آن به زبان ساده تر برای افراد مختلف است کمکی نمیکند.