
هر کس صدایی متفاوت و روش ارتباطی منحصر به خود را دارد. برخی عادت دارند که تند تند صحبت کنند و در مقابل برخی دیگر بسیار ملایم و شمرده شمرده صحبت میکنند. اگر در نحوه صحبت کردن گروه اخیر دقت کنیم، خواهیم دید که این گروه یک نوع احساس آرامش و اطمینان خاطری در طرف مقابلشان ایجاد میکنند. آیا تا به حال فرد آرامی را دیده اید که با صدای بلند صحبت کند؟ شاید این خصیصه ارثی باشد و نتوان آن را تغییر داد اما اگر بتوانید تمرین کنید که آرامتر از حد معمول صحبت کنید، خود به خود ضربان قلب و تعداد تنفستان کم میشود و به شما اجازه میدهد ذهن و فکرتان را از بسیاری مسائل پاک کنید.
هنگامی که ملایمتر صحبت کنید، خواهید دید که یک نوع آرامش بر شما مستولی میشود و سپس متوجه میشوید که با آرام شدن صدای شما، اطرافیان نیز آرامتر میشوند. با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنید.
نه تنها سرعت و تن صدا بلکه سرعت حرکت شما نیز با احساساتتان رابطهای مستقیم دارد. آرام راه بروید و حرکات بدن خود را آرام کنید. بنابراین طولی نمیکشد که آرام خواهید شد. گاهی میتوانید برای رسیدن به احساس آرامش دراز بکشید، عضلات خود را شل کنید و به هیچ چیز فکر نکنید.
ظاهر زندگی مردم را با باطن زندگیتان مقایسه نکنید!
زندگی شما، میدان و مسابقه اسب دوانی نیست. خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید. مقایسه کردن و «رقابت پیشگی»، استرسزا است. مقایسه خود با دیگران یک بیماری رایج و متداول است. در زمان قیاس، تعادل روحی، جذابیت، ارزشمندی و موفقیت خود را در مقایسه با دیگران ارزیابی میکنیم. حتی ممکن است تا آنجا پیش برویم که تمام ابعاد زندگی خویش را با معیار ها و استانداردهای دیگران بسنجیم.
اما در این رهگذر از نکته مهمی غافل میشویم، اینکه از معیارها و ارزشهای انسانی خود فاصله گرفته و رضایت باطنی خویش را نادیده میانگاریم. باید از خودتان مراقبت کنید. اصولاً برخی زنان عادت دارند زندگی خود را با دیگران مقایسه کرده و به شدت احساس حسادت میکنند و به این ترتیب از موهبتی که خود از آن برخوردار هستند، استفاده نکرده و خود را متحول نمیسازند. سعی کنید مقایسه ها و حسادتهایتان را کنار بگذارید تا بتوانید از زندگیتان لذت ببرید.
آرزوهایتان راکنترل کنید.
این را بدانید که شادی در درون ما جای دارد، نه در اشیا و شرایط خارج از وجود ما. بیشتر سرخوردگیهای افراد جامعه به خاطر دست نیافتن به اهداف و خواستههای غیرمنطقی است. به عنوان مثال شخصی که صدای خوبی ندارد، هیچگاه نخواهد توانست یک خواننده مشهور اپرا شود. متأسفانه بیشتر افراد به خصوص قشر جوان بهترین سالهای عمرشان را به خاطر عدم دستیابی به یک هدف غیر منطقی فدا میکنند و نه تنها دچار اضطراب و در نهایت افسردگی میشوند، بلکه احساس آرامش را از خود و اطرافیان سلب میکنند.
وجدانی پاک داشته باشید.
عدهای معتقدند داشتن یک وجدان آرام و خاطری آسوده میتواند بزرگترین سرمایه هر انسانی باشد. به تعبیری داشتن وجدان آرام را میتوان داشتن احساس آرامش تلقی کرد. همین داشتن آرامش میتواند سبب جلوگیری از بروز بسیاری از مشکلات روحی روانی و تقویت روحیه انسان گردد. بودا میگوید: ((در عالم دو چیز از همه زیباتر است.آسمانی پرستاره و وجدان آرام و آسوده.)) داشتن وجدان راحت و آسوده که با رعایت کردن فضایل اخلاقی به دست میآید، در رسیدن به آرامش واقعی تأثیرگذار است.
مثبت باش
اغلب در جریان اضطراب یک سری افکار منفی در ذهن فرد راهاندازی میشوند که نقش مخربی روی ذهن فرد دارند. برای کاهش اضطراب، باید فرد به این دسته از افکار خود توجه کند و آنها را شناسایی کند و افکار مناسبی را جایگزین آنها نماید. مثلاً فرض کنید فردی نگران یکی از عزیزان خود است که در ساعتی که قرار بود به منزل بیاید زمانی گذشته و او هنوز به خانه مراجعت نکرده است. این فرد احساس اضطراب میکند چون چنین افکاری را در ذهن خود دارد:
حتماًاتفاق بدی افتاده است!
نکند تصادف کرده باشد!
و…
این افکار تخریب کننده آرامش فرد را برای تفکر منطقی و یافتن راه حل به هم میریزند. در چنین شرایطی میتوان مثبت فکر کرد. اگر دیدگاه مثبتاندیشی نداشته باشید، همه چیز میتواند بیفایده و بیثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.
در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها و استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید.
احساسات و مشکلات خود را به دیگران بگویید و آرامش بیشتری احساس کنید.
درباره نگرانیهایتان در مورد آینده با دوستان صمیمی خود صحبت کنید. حتی صحبت کردن درباره نگرانی و مشکلات میتواند به از بین رفتن آنها یا پیدا کردن حداقل یک راهحل کمک کند. سعی کنید با افراد مورد اعتماد خود راحت و دور از کشمکش صحبت کنید. این کار باعث سبک شدن شما میشود و چه بسا که طرف مقابل راه حل مناسبی برای مشکلات شما پیدا کند.
پیاده روی کنید.
وقتی احساس میکنید سرتان پر از فکر های جورواجور است و جای خالی در آن نیست، با قدم زدن آنها را پاک کنید.
ورزش کردن را آغاز کنید.
نتیجه مستقیم ورزش این است که جسم و ذهنتان تقویت میشود و راحت تر میتوانید خود را با شرایط وفق دهید. ورزش منظم موجب میشود شما به طور طبیعی احساس خوب و مفید بودن کنید و میتوانید مسائل جزئی خود را کوچک شمرده و با ذهن بازتری شرایط کلی را درک کنید. ورزش موجب ترمیم رشتههای عصبی مغز و حتی باهوشتر شدن شما میشود. با این وجود، بسیاری از زنان در پیش گرفتن یک برنامه ورزشی منظم دچار مشکل هستند و به عذر و بهانههایی چون «وقت ندارم» یا «سرم شلوغ است» متوسل میشوند.